هفتمین دور مذاکرات گروه طالبان و ایالات متحده آمریکا پس از دور روز تأخیر (هفتم و هشتم ژوئیه) به دلیل برگزاری نشست «بین الافغانی» فردا از سر گرفته میشود. زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه وزارت خارجه آمریکا برای صلح افغانستان، خبر از «پیشرفتهای اساسی» داده و گفته است که احتمالا هر دو طرف در پایان این دور از مذاکرات بتوانند به توافقی برای پایان منازعه در افغانستان دست یابند. دستکم تاکنون، جزئیات قابل اعتمادی از چندین ساعت گفتگو میان هیأت طالبان و شرکتکنندگان نشست «بین الافغانی»، که از کابل به قطر رفته بودند، به رسانهها درز نکرده است. موضعگیری و ابراز نظر خوشبینانه شمار اندکی از شرکتکنندگان، برای آگاهی از روایتی یکدست و کامل از آن چه در دور هفتم در قطر اتفاق افتاد، کافی نیست.
از سوی دیگر، بهرغم تلاشهای منسجم فرستاده ویژه آمریکا برای فضاسازی رسانهای جهت اعلام نتیجه مذاکرات و استقبال همگانی از امضای یک سند صلح با طالبان، هنوز به تعدادی از جدیترین پرسشها در مورد صلح پاسخی داده نشده است. مثلا چرا حکومت افغانستان بخشی از مذاکرات نیست؟ پس از «توافق صلح» جریان اصلی سیاست افغانستان به نفع طالبان تغییر میکند یا طالبان با جریان اصلی سیاست کنونی، که ماهیت دموکراتیک و مردم سالارانه دارد، ادغام میشوند؟ سرنوشت شبهنظامیان طالبان چه میشود؟ آیا واقعا طالبان یکدست به صلح میپیوندند؟ بر سر آزادی و عدالت چه خواهد آمد؟ و دهها پرسش و نگرانی دیگری که بسیاری از طرح جسورانه آنها طفره میروند.
واقعیت اما این است که شتاب، هیجان و ذوقزدگی برای صلح، تضمینی برای پایداری و برقرار صلح در هیچ کجای دنیا نبوده است و در افغانستان نیز نخواهد بود. آقای خلیلزاد و سایر شرکای بینالمللی روند صلح افغانستان نمیتوانند به امید دستیابی به صلح از مواجهه با پرسشهای بنیادین در مورد آینده جنگ و صلح افغانستان خودداری کنند. اتخاذ چنین رویکردی در مذاکرات سبب میشود که از طالبان و ظرفیتهای سیاسی و نظامی آنها بزرگنمایی صورت بگیرد و در پایان روز از سرناگزیری هم جامعه جهانی و هم مردم افغانستان به یک گروه منفور، دگماندیش و صاحب تفکرات قرون وسطایی، بیش از حد، از خزانه زندگی و آینده مردم افغانستان باج بپردازند.
بخشی از توهمات سیاسی شکلگرفته پیرامون هویت سیاسی، ایدئولوژیک و در مواردی هویت تباری طالبان، مانند «طالبان معتدل»، در روزهای آینده و با بازگشت شرکتکنندگان در نشست «بین الافغانی» به کابل و روایت مستند آنها از ذهنیت طالبان برطرف خواهد شد. شماری در سالهای اخیر پیوسته و ساختارمند در تلاش بودهاند که از هویت و روایت طالبانی قبح زدایی نمایند و تصویر مردمپسندتر و لطیفتری از طالبان ترسیم کنند. طالبان اما تمکینی به این همه تملق نکردهاند و در گفتار و رفتار، کردار و پندارشان هیچ تعللی نیز نداشتهاند.
از همین رو باید تلاش کردکه صلحی بر مبنای دروغ و سوء تفاهم شکل نگیرد. در ماهیت سیاسی – ایدئولوژیک گروه طالبان، روایت طالبانی و داعیه این گروه، متاسفانه تغییر و تعدیل امیدوارکنندهای به میان نیامده است. ایالات متحده آمریکا، قدرتی بزرگ و پیچیده است. از دوستی با دشمنانش عار ندارد و از دشمنی با دوستانش نیز در صورتی که منفعتی در آن داشته باشد، حذر نخواهد کرد. اگر قرار واشنگتن توافقی برای خروج از افغانستان و صلح با طالبان باشد، دولت و مردم افغانستان ابزار و امکانات محدودی برای تاثیرگذاری در تصمیمهای سیاست خارجی آمریکا دارند.
در مذاکرات «بین الافغانی» اما هنوز ابتکار عمل میتواند به دست نیروهای سیاسی غیر از طالبان باشد، به شرط این که در گفتمان صلح نمایندگان بخش دموکراتیک جامعه افغانستان ظرفیت و صراحت لازم را برای به چالش کشیدن روایت طالبان، داعیه تمامیتخواهانه آنها و توهمات هژمونیک این گروه، از خود به نمایش بگذارند. آسیب پذیری طالبان، خطر انشعاب داخلی این گروه پس از توافق صلح، وابستگی فکری و سیاسی آنها به دستگاههای اطلاعاتی شماری از کشورهای همسایه و از همه مهمتر کارنامه تروریستی این گروه در دو دهه اخیر، بخشی از خلاءهای جبران ناپذیر این گروه برسر میز مذاکرات است.